چه نگاهی به یادگیری طراحی داشته باشیم؟ استعداد، مهارت، دانش یا…، در این مطلب میخواهم به تاثیر دیدگاهمان در شروع و میانه مسیر یادگیری طراحی بپردازم.
ایده این مطلب از کجا آمد؟ برخی اوقات که مشغول بررسی تمرین هنرجوها هستم، اگر مشغولیت یا سوالی را پرتکرار ببینم سعی میکنم مطلب یا آموزشی مرتبط با آن آماده کنم.
اگر برای شروع یادگیری طراحی مردد هستید یا در میانه راه به توانایی خود شک کردهاید، توصیه میکنم چند دقیقه وقت بگذارید و این مطلب را مطالعه کنید.
شاید این مطلب به مرور با تغییر دیدگاه خودم کاملتر شود یا تغییر کند.
اهمیت دیدگاه من به یادگیری طراحی
چند دقیقه صبر کنید و روی کاغذ بنویسید به طراحی چهره یا هر مهارت طراحی و نقاشی دیگری که علاقه دارید، چه ذهنیتی دارید؟ در مورد یادگیری طراحی چه باوری دارید؟
ما معمولا بر اساس دیدگاهمان به یادگیری طراحی برای آن هزینه پرداخت میکنیم؛ چقدر از روز و انرژیمان را به آن اختصاص میدهیم، چه سهمی از زندگیمان را خواهد داشت، حتی گاهی این هزینهها را به دید سرمایهگذاری نگاه میکنیم تا در آینده انتظارات مادی و معنوی را برآورده کند.
در نتیجه ذهنیتی که در شروع یادگیری طراحی داریم و حتی باوری که در مورد طراحی داریم، ادامه مسیر را تا حدی مشخص میکند.
حتی ممکن است با انرژی و علاقه زیاد شروع کنیم اما دیدگاه اشتباهی به طراحی داشته باشیم و بعد از مدتی دلسرد شویم.

موارد دیگری را دیدهام که دیدگاهی نسبت به یادگیری طراحی ندارند و از مشتاق بودن به طراحی صحبت میکنند، اما در عمل سهمی از این علاقه را نه در روزشان حتی در هفته هم مشاهده نمیکنیم.
طراحی ممکن است به شکل تفریح دیده شود اما یادگیری طراحی اصولی، مسیری کند و مستمر است که گاها از تفریح دور میشود، این را هنرجویان دوره طراحی پایه به سبک انیشتین درک کردهاند.
نکته مهم؛ در این مطلب قصد ندارم دیدگاه درست یا غلط را طبقهبندی کنم، هدف میزان مفید یا غیر مفید بودن ذهنیت و دیدگاه ما نسبت به یادگیری طراحی است. در مورد دیدگاه فعلی و بررسی و تغییر آن در انتهای مطلب بیشتر صحبت میکنم.
قبل از اینکه چند دیدگاه نسبت به طراحی را بررسی کنیم، توصیه میکنم جواب دو سوال بالا را برای خودتان در ۱۵ دقیقه بنویسید، اگر هم دوست داشتید در بخش نظرات بنویسید تا من و سایر دوستان استفاده کنیم.
من استعداد طراحی ندارم!
دیدگاه استعداد نسبت به طراحی فکر میکنم رایجترین ذهنیت باشد، بارها این جملهها را شنیدهام؛
- قبلا کمی استعداد طراحی داشتم.
- بچهام استعداد نقاشی داره.
- علاقه دارم ولی فکر میکنم استعداد طراحی ندارم.
استعداد چیست؟ باورهای عمومی را در کنار تعریف لغوی بررسی کنیم:
در فرهنگ دهخدا و معین به معنی آمادگی و توانایی است، که تعریف سادهای است.
در انگلیسی برای کلمه Talent دو معنی نوشته شده: شایستگی ذاتی یا مهارت.
اما در باور عمومی برخی از طراحی و یادگیری طراحی با عنوان استعداد خدادادی یاد میکنند، خدا به برخی عطا کرده و به برخی خیر، این دیدگاه ماورایی، نزدیک شدن به یادگیری طراحی را سخت میکند.

استعداد نه از جنس علاقه است و نه مهارت، حتی ربطی به نظام آموزشی هم ندارد.(اتفاقا در مسیری خلاف جهت نظام آموزشی قرار دارد)
شاید بتوان گفت استعداد، توانایی من در پیشرفت سریعتر و راحتتر در یک مهارت است.
پس دیدگاههای بالا و دیدگاههایی که استعداد را به درس و شغل ارتباط میدهد جای اشکال دارد.
اگر برای این دیدگاه بخواهم نتیجه گیری کنم، ذهنیت استعداد نسبت به یادگیری طراحی دیدگاه اشتباهی نیست، اما بستگی دارد چه تعریفی از استعداد در ذهنمان داریم. با تعریف حدودی که نوشتم، حتی اگر فرض بگیرم که استعداد طراحی ندارم، مانعی برای یادگیری طراحی خودم وجود ندارد، فقط برخلاف افراد با استعداد در طراحی، در زمان طولانیتر و با تلاش بیشتر یاد میگیرم.
در مورد استعدادیابی برای کودکان هم، در انتهای متن صحبت خواهم کرد.
یادگیری طراحی یک دانش است؟
دانش که معادل انگلیسی آن Knowledge است، بینش و دانایی است که بر اساس درک نظری یا عملی بدست آمده است.
با توجه به انتهای تعریف تفاوت بین درک نظری و عملی، اختلافی در این دیدگاه ایجاد میشود. شخصی که فقط دانش تئوری طراحی را فراگرفته و شخصی که بر اساس تجربه و عمل به این دانش رسیده است.
اگر طراحی چهره را بر اساس دانش تئوری یاد بگیریم، میدانیم که فاصله بین دو چشم معمولا اندازه یک چشم شخص است، اما نمیتوانیم یک جفت چشم طراحی کنیم.
دانش طراحی بر اساس تئوری بدون عمل ما را به یک منتقد تبدیل میکند، حجم زیادی اطلاعات نظری داریم که میتوانیم طراحی بقیه را نقد کنیم، اما در عمل توانایی نداریم.

اگر دیدگاه دانش به یادگیری طراحی داشته باشیم و بدانیم که نیازمند تجربه و عمل است، این دیدگاه مفید است، چون در هر مرحله بررسی میکنیم سطح دانش ما چطور است و نیاز به کسب چه دانش دیگری برای پیشرفت طراحی خود داریم.
نکته انتهایی که در مورد دیدگاه دانش اهمیت دارد و زیاد به آن اشاره شده، خطرناک بودن فراگیری یک دانش بطور ناقص است، زیرا باعث توهم دانایی و قطعیت میشود.
مهارت یادگیری طراحی؟
مهارت یا Skill در زبان انگلیسی به معنی توانایی انجام کاری به نحو احسن یا تجربه است.
دیدگاه مهارت نسبت به طراحی چهره یا هر موضوع طراحی دیگری به نظر من یکی از مفیدترین دیدگاهها است. برای شروع یادگیری طراحی مانعی در ذهنتان ایجاد نمیشود و دیدگاههای دیگر را نیز رد نمیکند و از آنها استفاده میکند.
و مهمتر از همه برای یادگیری مهارت طراحی، برای مثال طراحی چهره، میتوان آن را به مهارتهای کوچکتر تقسیمبندی کرد و بررسی کرد ما در کدام مهارت ضعف داریم.
بیایید یادگیری مهارت طراحی چهره را با این دیدگاه بررسی کنیم(این بررسی کمی با مطلب آموزش نقاشی حرفهای چهره متفاوت است):
مرحله اول تعیین سطح طراحی پایه: بررسی میکنیم دانش نظری طراحی پایه + مهارت دیدن + مهارت کنترل دست ما در چه سطحی است و آیا استعدادی در این مرحله داریم یا خیر
(روی هر کدام از مهارتها میتوان بررسی کرد در چه زمانی و چه میزان تمرین استعداد داریم، این مورد صرفا برای استعدادیابی است و تاثیری در یادگیری مهارت ما ندارد.)

اگر مهارت طراحی پایه ما تکمیل شده باشد، باقی مسیر به دانش و مهارتهای کوچکتر تقسیم میشود که فراگیری آنها راحتتر است.
دانش ساختمان سر + دانش ساختمان اجزای چهره + مهارت نسبتگیری و بررسی مدل + مهارت دید فضایی و حافظه تصویری و…

پس در هر مرحله میتوانیم بررسی کنیم در کدام قسمت نیاز به تمرین بیشتری داریم، به کدام مهارت علاقه بیشتری داریم، کدام مهارت را دوست نداریم و…، مثلا اگر به طراحی و خلق چهرههای ذهنی علاقمند باشیم، نیاز است علاوه بر تمرین مهارت طراحی از مدل، مهارت ترکیب این مدلها در ذهن را نیز تمرین کنیم و روی کاغذ ایدههایمان را تخلیه کنیم. اما اگر فقط میخواهیم از روی عکس یا مدل زنده طراحی کنیم، نیاز است روی مهارت دیدن و مهارت کنترل دست روزانه تمرین کنیم و حافظه تصویری خیلی اهمیتی ندارد.
چطور دیدگاهمان به یادگیری طراحی را بررسی کنیم؟
برای اینکه در دیدگاهمان نسبت به یادگیری طراحی عمیق کمی کندو کاو کنیم، پاسخ سوالهای ابتدای متن را در نظر بگیرید، خودتان یا یکی از دوستان امینتان! کلمات اصلی و مهم آن نوشته را مشخص کنید.

در مرحله بعد کاری شبیه خلاصه نویسی شاخهای(Concept Map) انجام میدهیم، این کلمات را به هم مرتبط میکنیم.

در آخر، میزان تاثیر هر عاملی که روی عامل دیگر در یادگیری طراحی اثر گذاشته را مشخص کنید.
راههای انجام این کار:
- به هر رابطه یک نمره از 1 تا 10 بدهید. (1 کمترین تاثیر و 10 بیشترین تاثیر)
- خطوط بین عوامل را بر اساس ضخامت رسم کنید. (خطوط ضخیم نشاندهندهی تاثیر بیشتر و خطوط نازک نشاندهندهی تاثیر کمتر)

اکنون ذهنیت خود را نسبت به یادگیری طراحی روی کاغذ مشاهده میکنید. اگر این فرآیند را بدون الگو برداری و واقعی انجام دهید، علت پیشرفت و یا عدم آن را در یادگیری طراحی مشاهده خواهید کرد.
آیا دیدگاه من به یادگیری طراحی تغییر میکند؟
پاسخ قطعی نمیتوان داد، ذهنیت و دیدگاه ما حاصل تجربه زیسته و آموخته ما است و آن را به هویت خود ارتباط میدهیم، تغییر آن مقاومت زیادی ایجاد میکند، اگر دیدگاهم تغییر کند،من دیگر من نیستم. این مقاومت طبیعی است، اما یادگیری واقعی زمانی اتفاق میافتد که دیدگاه ما نیز تغییر کند.
طبیعی است که با یک دیدگاه مشخص یادگیری طراحی را شروع کنیم، هر موضوعی را که معلم مطرح کند ما با دیدگاه خودمان تفسیر میکنیم، پس بین آموزش طراحی و یادگیری یک فاصله وجود دارد.

اما اگر به منبع یادگیری و معلم اعتماد کنیم، بعد از مدتی به بخشهایی میرسیم که با دیدگاه فعلی نمیتوانیم تفسیر کنیم، این قسمت نقطه عطف یادگیری است و دو واکنش در ذهن ما ایجاد میشود؛
۱- تغییر دیدگاه فعلی ۲-تحریف دیدگاه جدید.
این دو واکنش همزمان رخ می دهد، ذهن ما، دیدگاه جدید را برای نزدیک شدن به دیدگاه فعلی تحریف میکند و از طرفی نواقص دیدگاه فعلی با توجه به یادگیری جدید، اصلاح می شود.
برای تغییر دیدگاه نسبت به یادگیری طراحی نباید عجله کرد، این فرآیند آرام و زمانبر است و بخش زیادی از آن با تمرین عملی و مداوم ایجاد میشود.
جمع بندی
همانطور که در بخش ابتدایی مطلب هم نوشتم، دیدگاه ما به یادگیری طراحی اهمیت دارد، دیدگاه درست و غلطی وجود ندارد، دیدگاه خود و دیگران را از نظر مفید یا غیر مفید بودن بررسی کنید.
اما نکته پایانی را برای پدران و مادران دلسوز مینویسم؛ تغییر دیدگاه به یادگیری طراحی یا هر موضوع دیگری سختتر از ایجاد دیدگاه در سنین پایین است. اگر در پی استعدادیابی کودک خود هستید و او را به کلاسهای متعدد میفرستید، جرأت دنبال کردن استعداد را به او بدهید و خود نیز حامی این راه باشید.
استعدادیابی پیدا کردن یک مسیر کوتاهتر است با توجه به توانایی و علاقه کودک، اما در عمل جسارت ادامه دادن این مسیر وجود ندارد.
ما کودک را برای ورود به سیستم آموزشی پرورش میدهیم که خلاقیت و استعداد او را سرکوب میکند و از زندگی واقعی فاصله دارد. اگر با صراحت میگوییم که آموزش و پرورش در سراسر جهان اولین عامل مرگ خلاقیت و استعداد است، خودمان نیز شریک جرم هستیم.
لوحها، تقدیرنامهها و کلاسهای استعدادیابی کودکان، در بهترین حالت خاطرهای است که او بعد از انتخاب رشته مهندسی یا پزشکی گاهی به آنها سر میزند، از مهارتهایش به عنوان تفریح و نه مسیر اصلی زندگی یاد میکند.
پس جرأت انتخاب و پیمودن مسیری حتی خلاف جهت نظام آموزشی را به کودکان خود بدهیم، در روزگاری که فارغالتحصیلان نیز رضایت و موفقیت معناداری را ندارند.
من اینگونه تربیت نشدم، طبیعی است که از انتخابهای آزاد و خلاف چهارچوب بترسم و استقبال نکنم، گاهی فکر میکنم به عنوان والد، آرزوهای نزیسته خود را باید رها کنیم و تماشاگر آرزوهای جدید باشیم.
سلام بر استاد طهانی عزیز
واقعا عالی بود
من خودم ضعفم پیدا کردم باید تمرین کنم هروز
البته قبلا هم به این نتیجه رسیده بودم ولی الان دیگه مطلب اومد بالا و من نتونستم در ذهنم بازم بفرستمش ته ذهن منظورم اینکه
بپیچونمش
یکم پیچیده شد فکر کنم
سلام خیلی ممنون
خوشحالم که براتون مفید بوده، بله درسته، پروندهاش تو ذهنتون باز بوده.
امیدوارم موفق باشید.
سلام، سایتتون فوق العاده اس، من به همه معرفی میکنم سایت شما رو، چون خیلی کامل و جامع اموزش میدید، حتی به درد کسانی میخوره که خودشون مدرس هستن.
سلام خیلی لطف دارید، خوشحالم براتون مفید بوده.